محل تبلیغات شما
به سینه می زندم سر، دلی که کرده هوایت دلــی کــــه کرده هـوای کرشمه‌های صدایت نه یوسفم، نه سیاوش، به نفس کشتن و پرهیز کـــه آورد دلــــــم ای دوست! تاب وسوسه‌هایت تو را ز جرگــــه‌ی انبوه خاطرات قدیمی برون کشیده‌ام و دل نهاده‌ام به صفایت تو سخت و دیر به دست آمدی مرا و عجب نیست نمی‌کنــــم اگـــر ای دوست، سهل و زود ، رهایت گره بـــــه کار من افتاده است از غم غربت کجاست چابکی دست‌های عقده‌گشایت؟ به کبر شعر مَبینم کــه تکیه داده به افلاک به خاکساری دل بین که

ما کوچیکا خدامون بزرگه....

دودش به هوا رفت …!!!

تو که تایید نکردی....

تو ,ای ,دل ,کرده ,غم ,گره ,رهایت گره ,، رهایت ,زود ، ,و زود ,گره بـــــه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دیـــــــوار دلــــتنگیهای مــــــن